[•5•]!?who are you
دیانا:مگه ما آدم نیستیم؟! هاا مگه خودتون وقتی دیرتون میشه به کسی جواب پس میدید؟ مگه ما رباتیم که هر چی خواستید بکنیم؟ ۲ سال کافی نبود؟ براتون؟ یا بازم کمبود دارید؟من هیچ منی که تازه اومدم هیچ به آیدل های قدیمیتون که الان زبونتون با موفقیت اونا درازه روشون ارزش میدید؟(آخرشو با داد گفت)
بانگ شی : حد خودتو بدون دختره..(بلند شد و با داد به طرفش رفت همه با بلند شدن اون بلند شده بودن تا خواست دیانا رو بزنه دستش رو هوا مونده که)
دیانا:یادتون نره من مثل بقیه نیستم مستر بانگ شی!(دارک)
&که دیانا دست بلند شده بانگ شی رو با فن به پشت هدایت کرد و با هول دادن به سمت میز بانگ شی به میز کوبیده شد همه با شوک داشتن به دیانا نگاه میکرد که
دیانا:یعنی اینقدر مطیع اینا شدید که حتی جرعت ندارید از خط قرمزاشون رد بشید(حالت تمسخره رو به آیدل های هایب)
&بانگ شی از روی میز بلند شد و با گرفتن کمر بلند داد زد:اخراجی خانم جِنان(داد)
دیانا:خنسا بهش نگاه کردم و گفتم:منتظر برگشتم باش برای اینجا موندنت التماس میکنی !(دارک)
جیمین:اینجا مثل جاهای نیست که بشه با پول خرید خانم جِنان
&همه به سوی جیمین برگشتن و بعد به سوی دیانا
دیانا:بعضا ثروت هم ارزشی نداره تا زمانی که پای جونت وسط باشه مستر پارک(دارک)
&همه با حرف دیانا تعجب کردن حتی خود جیمین
جیمین:این ..این رو ی جایی شنیدم ولی کجا!(تو ذهنش)
&دیانا از اتاق جلسه بیرون رفت که کلارا هم پشت سرش راه افتاد
دیانا: کار های استفارو انجام بده کلارا وسایل هام رو هم بفرست خونم برگه استفارو هم الان میرم امضا میکنم
کلارا:شوخیت گرفته بهتر نیس عذر خواهی کنی؟
&که دیانا وایساد و به سمت کلارا برگشت
دیانا:من کاری نکردم که از کسی عذر بخوام از حقم دفاع کردم حالم میرم !
کلارا: دیانا...دیانا وایسا ... خدای من(عصبی)
دیانا: بعد از امضای برگه از دفتر خارج شدم که دیدم جلسه تموم شده و همه از جلسه دارن خارج میشن وقتی متو دیدن بهم زل زدن آخرین نفر اکیپ btsبود که از جلسه بیرون اومد هر ۷ نفر رو از نظر گذروندم ولی وقتی به جیمین رسیدم دلم میخواست خفش کنم دستامو تو جیبم کردم و با نگاه دارکی محل رو ترک کردم پارکینگ رفتم و سوار ماشینم شدم و از اونجا خارج شدم آخرین کاری که مونده بود ...
یک هفته بعد
ویو اعضا .....
منتظر کامت های پر انرژیتونم❤️
بانگ شی : حد خودتو بدون دختره..(بلند شد و با داد به طرفش رفت همه با بلند شدن اون بلند شده بودن تا خواست دیانا رو بزنه دستش رو هوا مونده که)
دیانا:یادتون نره من مثل بقیه نیستم مستر بانگ شی!(دارک)
&که دیانا دست بلند شده بانگ شی رو با فن به پشت هدایت کرد و با هول دادن به سمت میز بانگ شی به میز کوبیده شد همه با شوک داشتن به دیانا نگاه میکرد که
دیانا:یعنی اینقدر مطیع اینا شدید که حتی جرعت ندارید از خط قرمزاشون رد بشید(حالت تمسخره رو به آیدل های هایب)
&بانگ شی از روی میز بلند شد و با گرفتن کمر بلند داد زد:اخراجی خانم جِنان(داد)
دیانا:خنسا بهش نگاه کردم و گفتم:منتظر برگشتم باش برای اینجا موندنت التماس میکنی !(دارک)
جیمین:اینجا مثل جاهای نیست که بشه با پول خرید خانم جِنان
&همه به سوی جیمین برگشتن و بعد به سوی دیانا
دیانا:بعضا ثروت هم ارزشی نداره تا زمانی که پای جونت وسط باشه مستر پارک(دارک)
&همه با حرف دیانا تعجب کردن حتی خود جیمین
جیمین:این ..این رو ی جایی شنیدم ولی کجا!(تو ذهنش)
&دیانا از اتاق جلسه بیرون رفت که کلارا هم پشت سرش راه افتاد
دیانا: کار های استفارو انجام بده کلارا وسایل هام رو هم بفرست خونم برگه استفارو هم الان میرم امضا میکنم
کلارا:شوخیت گرفته بهتر نیس عذر خواهی کنی؟
&که دیانا وایساد و به سمت کلارا برگشت
دیانا:من کاری نکردم که از کسی عذر بخوام از حقم دفاع کردم حالم میرم !
کلارا: دیانا...دیانا وایسا ... خدای من(عصبی)
دیانا: بعد از امضای برگه از دفتر خارج شدم که دیدم جلسه تموم شده و همه از جلسه دارن خارج میشن وقتی متو دیدن بهم زل زدن آخرین نفر اکیپ btsبود که از جلسه بیرون اومد هر ۷ نفر رو از نظر گذروندم ولی وقتی به جیمین رسیدم دلم میخواست خفش کنم دستامو تو جیبم کردم و با نگاه دارکی محل رو ترک کردم پارکینگ رفتم و سوار ماشینم شدم و از اونجا خارج شدم آخرین کاری که مونده بود ...
یک هفته بعد
ویو اعضا .....
منتظر کامت های پر انرژیتونم❤️
۱۲.۳k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.